شش عدد بر کل جهان حاکم است که از زمان انفجار بزرگ شکل گرفته اند. اگر هر کدام از این اعداد با مقدار فعلی آن کمی فرق داشت، هیچ ستاره، سیاره یا انسانی در جهان وجود نداشت. قوانین ریاضی عامل تحکیم ساختار جهان است. این قاعده فقط شامل اتم ها نمی شود، بلکه کهکشان ها، ستاره ها و انسان ها را نیز در برمی گیرد. خواص اتم ها ـ از جمله اندازه و جرمشان، انواع مختلفی که از آنها وجود دارد و نیروهایی که آنها را به یکدیگر متصل می کند ـ عامل تعیین کننده ماهیت شیمیایی جهانی است که در آن به سر می بریم. تعداد بسیار اتم ها به نیروها و ذرات داخل آنها بستگی دارد. اجرامی را که اخترشناسان مورد بررسی قرار می دهند ـ سیارات، ستارگان و کهکشان ها ـ توسط نیروی گرانش کنترل می شوند. و همه این موارد در جهان در حال گسترشی روی می دهد که خواصش در لحظه انفجار بزرگ اولیه در آن تثبیت شده است. علم با تشخیص نظم و الگوهای موجود در طبیعت پیشرفت می کند، بنابراین پدیده های هر چه بیشتری را می توان در دسته ها و قوانین عام گنجاند. نظریه پردازان در تلاشند اساس قوانین فیزیکی را در مجموعه های منظمی از روابط و چند عدد خلاصه کنند. هنوز هم تا پایان کار راه زیادی باقیمانده است، اما پیشرفت های به دست آمده نیز چشمگیرند.
در آغاز قرن بیست و یکم، شش عدد معرفی شدند که به نظر می رسد از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند. دو تا از این اعداد به نیروهای اساسی مربوط می شوند؛ دو تای دیگر اندازه و «ساختار» نهایی جهان ما را تثبیت می کند و بیانگر آن هستند که آیا جهان برای همیشه امتداد می یابد یا خیر؛ و دو عدد باقیمانده بیانگر خواص خود فضا هستند.
این شش عدد با یکدیگر« نسخه»ای را برای جهان تشکیل می دهند. گذشته از این جهان نسبت به مقدار این شش عدد بسیار حساس است: اگر یکی از این اعداد تنظیم نشده باشد، آن وقت نه ستاره ای در جهان وجود می داشت و نه حیاتی.
آیا تنظیم این اعداد از یک حقیقت فاقد قدرت تعقل یا یک تصادف ناشی شده است یا بیانگر مشیت خالقی مهربان است؟ به نظر من هیچ کدام از آنها. ممکن است بی نهایت جهان دیگر وجود داشته باشد که اعدادشان متفاوت باشند. بسیاری از این جهان ها ممکن است عقیم یا مرده زاد باشند. ما فقط در جهانی می توانیم به وجود آییم که ترکیب «صحیحی» از اجزا باشد (و به همین دلیل است که اکنون خود را در این جهان می یابیم) درک این حقیقت چشم انداز نو و بنیادینی را در مورد جهان ما، جایگاه ما در این جهان و ماهیت قوانین فیزیکی پیش روی ما می گشاید.
این نکته بسیار حیرت انگیز است که در جهان در حال گسترشی که نقطه آغازینش آن چنان «ساده» است که فقط به وسیله چند عدد مشخص می شود، می تواند (اگر این اعداد به طور دقیق تنظیم شده باشند) به جهانی با ساختار بسیار دقیق و پیچیده، همچون جهان ما بدل شود. شاید ارتباطی بین این اعداد وجود داشته باشد. اما با این همه ما امروزه نمی توانیم مقدار سایر اعداد را با دانستن فقط یکی از آنها تعیین کنیم. فعلاً هیچ کدام از ما نمی دانیم که آیا روزی تئوری ای با نام «تئوری نهایی» (Theory of everything) به وجود می آید که بتواند رابطه ای ارائه دهد که تمام این اعداد را به هم مربوط کند، یا آنها را به نوعی با هم گرد آورد. من روی این شش عدد تاکید کرده ام، به خاطر اینکه هر کدام از این اعداد به تنهایی، نقش بسیار مهم و حیاتی را در جهان ما ایفا می کند، و با همدیگر تعیین کننده نحوه تکامل جهان و استعدادهای ذاتی آن است. از این گذشته، سه تا از این اعداد (که به جهان در مقیاس بزرگ وابسته است) به تازگی با دقت زیاد اندازه گیری شده است.
زمین شناسان به این نتیجه رسیده اند که قاره های این سیاره در حال حرکت تدریجی هستند که سرعت حرکتشان تقریباً برابر سرعت رشد ناخن هاست، دیگر آنکه اروپا و آمریکای شمالی در 200 میلیون سال قبل به یکدیگر متصل بودند. ایده شان را می پذیریم، هر چند که درک چنین گستره زمانی وسیعی بسیار مشکل است. در عین حال، حداقل خطوط کلی نحوه شکل گیری و تکامل زیست کره و بر آمدن انسان ها را باور داریم.
امروزه بسیاری از دستاوردهای کیهان شناختی به وسیله داده های معتبری تایید و تثبیت شده است. پذیرش بسیاری از دلایل تجربی موید انفجار بزرگ که ده تا پانزده میلیارد سال پیش به وقوع پیوسته، آن چنان اجتناب ناپذیر است که شواهد ارائه شده توسط زمین شناسان برای پذیرش تاریخچه سیاره مان، زمین، این تغییر موضع بسیار حیرت انگیز است:
اینشتین در یکی از مشهورترین کلمات قصار خود می گوید: «غیرقابل درک ترین چیز در مورد جهان، قابل درک بودن آن است. » وی در این عبارت بر شگفتی خود در مورد قوانین فیزیک که ذهن ما نسبتاً با آنها خو گرفته و تا حدودی با آنها آشناست تاکید می کند، قوانینی که نه فقط در روی زمین بلکه در دوردست ترین کهکشان ها هم مصداق دارد. نیوتن به ما آموخت همان نیرویی که سیب را به سمت زمین می کشد، ماه و سیارات را در مدار خود به گردش در می آورد. هم اکنون می دانیم همین نیروست که عامل تشکیل کهکشان ها است و همین نیروست که باعث می شود ستاره ها به سیاهچاله تبدیل شوند. شاید هم روزی همین نیرو است باعث رمبش (Collapse) کهکشان آندرومدای بالای سر ما شود.
در لحظه آغازین تشکیل جهان همه چیز چنان فشرده و شدیداً چگال است که مسائل مربوط به کیهان و دنیای خرد یکی می شوند. فضا را نمی توان به طور مشخص و دقیقی تقسیم کرد. جزئیات مربوط به این مسئله هنوز هم مثل معمایی برای ما بی جواب مانده است، اما بعضی از فیزیکدانان گمان می برند، اجزای ریزی به عنوان واحدهای فضا وجود دارند که اندازه آنها در مقیاس ده بتوان 33- سانتی متر است.
این عدد ده به توان بیست مرتبه کوچک تر از هسته اتم است: این عدد چنان کوچک است که تصور آن هم مشکل است، برای آشنایی بیشتربا ذهن می توان گفت اگر هسته اتم آنچنان بزرگ شود که وسعتی برابر یک شهر بزرگ را داشته باشد آن وقت واحد فضا برابر هسته یک اتم خواهد بود. در این صورت با مسئله جدیدی مواجه می شویم، حتی اگر چنین ساختارهای ریزی وجود داشته باشد، ماهیت آنها باید ورای درک ما از فضا و زمان باشد.
آیا مناطقی وجود دارد که نور آنها پس از گذشت ده میلیون سال یا از زمان انفجار بزرگ هنوز هم فرصت کافی نداشته است که به ما برسد؟ متأسفانه در مورد این مسئله جواب روشن و قاطعی وجود ندارد. با این همه از لحاظ نظری هیچ محدودیتی در مورد گستره جهان ما (در فضا و نسبت به زمان های آینده) و در مورد اینکه چه چیزی ممکن است در آینده های دور به چشم ما برسد، وجود ندارد. در حقیقت جهان را می توان بسیار گسترش داد. میزان گسترش آن به چند میلیون سال دورتر از حوزه قابل رویت توسط ما محدود نمی شود بلکه می توان آن را به میزان ده به توان چند میلیون سال هم گسترش داد.
اما این هم تمامی ماجرا نیست. ممکن است، جهان ما حتی اگر گسترش یافته و دورتر از افق دید فعلی ما قرار گیرد، خود عضوی از یک مجموعه بزرگ تر و نامحدود باشد. مفهوم «multivers» در مقابل «universe» ، نتیجه توسعه طبیعی تئوری های کیهان شناسی موجود است. این تئوری ها دارای اعتبارند، زیرا می توانند پدیده هایی را که مشاهده می کنیم تفسیر کنند. قوانین فیزیکی و هندسه ممکن است در جهان های دیگر متفاوت باشد. چیزی که جهان ما را از سایر جهان ها متمایز می کند ممکن است همین شش عدد باشد.
1- عدد کیهانی امگا نشان دهنده مقدار ماده ـ کهکشان ها، گازهای پراکنده و «ماده تاریک» ـ در جهان ماست. امگا اهمیت نسبی گرانش و انرژی انبساط در جهان را به ما ارائه می دهد جهانی که امگای آن بسیار بزرگ است، بایستی مدت ها پیش از این درهم فرورفته باشد، و در جهانی که امگای آن بسیار کوچک است، هیچ کهکشانی تشکیل نمی شود. تئوری تورم انفجار بزرگ می گوید، امگا باید یک باشد؛ هر چند اخترشناسان درصددند مقدار دقیق آن را اندازه بگیرند.
2- اپسیلون بیانگر آن است که هسته های اتمی با چه شدتی به یکدیگر متصل شده اند و چگونه تمامی اتم های موجود در زمین شکل گرفته اند. مقدار اپسیلون انرژی ساطع شده از خورشید را کنترل می کند و از آن حساس تر اینکه، چگونه ستارگان، هیدروژن را به تمامی اتم های جدول تناوبی تبدیل می کنند، به دلیل فرآیندهایی که در ستارگان روی می دهد، کربن و اکسیژن عناصر مهمی محسوب می شوند ولی طلا و اورانیوم کمیاب هستند. اگر مقدار اپسیلون 006/ یا 008/ بود ما وجود نداشتیم. عدد کیهانی e تولید عناصری را که باعث ایجاد حیات می شوند ـ کربن، اکسیژن، آهن و... یا سایر انواع که باعث ایجاد جهانی عقیم می شود را کنترل می کند.
3- اولین عدد مهم تعداد ابعاد فضا است. ما در جهانی سه بعدی زندگی می کنیم. اگر D برابر دو یا چهار بود امکان تشکیل حیات وجود نداشت. البته زمان را می توان بعد چهارم فرض کرد، اما باید در نظر داشت بعد چهارم از لحاظ ماهیت با سایر ابعاد تفاوت اساسی دارد چرا که این بعد همانند تیری رو به جلو است، ما فقط می توانیم به سوی آینده حرکت کنیم.
4- چرا جهان پیرامون این چنین وسیع است که در طبیعت عدد مهم و بسیار بزرگی وجود دارد. N نشان دهنده نسبت میان نیروی الکتریکی است که اتم ها را کنار یکدیگر نگاه می دارد و نیروی گرانشی میان آنهاست. اگر این عدد فقط چند صفر کمتر می داشت، فقط جهان های مینیاتوری کوچک و با طول عمر کم می توانست به وجود آید. هیچ موجود بزرگ تر از حشره نمی توانست به وجود آید و زمان کافی برای آنکه حیات هوشمند به تکامل برسد در اختیار نبود.
5- هسته اولیه تمام ساختارهای کیهانی ـ ستاره ها، کهکشان ها و خوشه های کهکشانی ـ در انفجار بزرگ اولیه تثبیت شده است. ساختار یا ماهیت جهان به عدد Q که نسبت دو انرژی بنیادین است، بستگی دارد. اگر Q کمی کوچک تر از این عدد بود جهان بدون ساختار بود و اگر Q کمی بزرگ تر بود، جهان جایی بسیار عجیب و غریب به نظر می رسید، چرا که تحت سیطره سیاهچاله ها قرار داشت.
6- اندازه گیری عدد لاندا در بین این شش عدد، مهم ترین خبر علمی سال 1998 بود، اگرچه مقدار دقیق آن هنوز هم در پرده ابهام قرار دارد. یک نیروی جدید نامشخص ـ نیروی «ضدگرانش» کیهانی ـ میزان انبساط جهان را کنترل می کند.
خوشبختانه عدد لاندا بسیار کوچک است. در غیر این صورت در اثر این نیرو از تشکیل ستارگان و کهکشان ها ممانعت به عمل می آمد و تکامل کیهانی حتی پیش از آنکه بتواند آغاز شود، سرکوب می شد
تازهترین مطالعات انجام شده با تلسکوپ فضایی اسپیتزر سازمان فضانوردی ناسا بیانگر آن است که دستکم نیمی از منظومهها در کهکشان راه شیری دو خورشید مرکزی دارند.
به گزارش منابع اینترنتی، روشهای متداول کشف سیارات خارج از منظومه شمسی (در اطراف سایر ستارگان) معمولا برای کشف منظومههایی که دو خورشید دارند چندان کارایی ندارد.
به همین خاطر در این مطالعه تازه، تیمی از محققان از دوربین مادون قرمز اسپیتزر برای جستجوی صفحههای غبار در اطراف به اصطلاح "جفت ستارهها" ( ? (double or binary stars?استفاده کردند. به آنچه از فرآیند تشکیل سیارات در اطراف ستارهها باقی میماند صفحه غبار میگویند.
کارل استاپل فلت از دانشمندان آزمایشگاه رانش جت در شهر پاسادینای کالیفرنیا میگوید ما از وجود ستارگان در آنجا مطلع بودیم. سوال این است که آیا سیارهای هست که بتوان از روی آن غروب دوگانه را دید. با توجه به یافتههای اسپیتزر، تصورات در مورد وجود چنین سیاراتی قویتر شده است.
هرچند حضور سیارات در صفحههای غبار استنباط شده اما به هیچ وجه قطعی نیست.
دیوید تریلینگ از دانشگاه آریزونا میگوید در منظومه شمسی، سیارکها به یکدیگر برخورد کرده و بارشی از غبار به وجود میآورد و فرض این است که این همان چیزی است که در این صفحهها میبینیم - یعنی غبار ناشی از برخورد اجسام بزرگتر.
به گفته وی میتوان گفت اجرام بزرگتری مثل سیارکها وجود دارند. گام منطقی بعدی این است که اگر فرآیندهایی که به ایجاد این اجسام بزرگتر مانند سیارکها منجر شده، همان فرآیندها میتواند باعث تشکیل سیارات شود.
این محققان در اطراف ? 69?منظومه دو ستارهای در فاصله ? 50?تا ?200? سال نوری به جستجوی چنین صفحههایی پرداختند.
دادههای بدست آمده نشان میدهد ? 40?درصد منظومههای دوستارهای صفحههای غبار دارند که بیشتر از صفحههای موجود در اطراف منظومههای تک ستارهای است.
این یافتهها بیانگر آن است که تعداد منظومههای پیرامون "جفت ستارهها" دستکم به تعداد منظومههای اطراف تک ستارههایی مانند خورشید است.
مشروح این تحقیق در نشریه "استروفیزیکال" منتشر شده است
کشف شواهدی درخصوص پایان عمر منظومه شمسی
متخصصان فیزیک نجومی در انگلیس از کشف مدارک و شواهد جدید در خصوص پایان عمر منظومه شمسی در میلیاردها سال دیگر خبر دادند
متخصصان فیزیک نجومی در انگلیس از کشف مدارک و شواهد جدید در خصوص پایان عمر منظومه شمسی در میلیاردها سال دیگر خبر دادند.
گروهی از متخصصان فیزیک نجومی در دانشگاه وارویک انگلیس موفق به شناسایی حلقه غیرعادی از گازهای فلزی در حال چرخش به دور یک کوتوله سفید در فاصله 463 سال نوری از منظومه شمسی و در صورت فلکی سنبله شدند.
تحلیل های دقیق آنها از این مجموعه نشان داده است، آهن و کلسیم دیده شده در این حلقه گویای آن است که این مواد بقایای تبخیر شده یک دنباله دار به طول 50 کیلومتر بوده است که به دام مدار این کوتوله سفید افتاده و در ادامه به صورت تدریجی منور شده است.
تام مارش از اساتید برجسته فیزیک تجربی در دانشگاه وارویک گفت: این مدرک بسیار روشنی است که بر اساس آن می توان مدعی شد کوتوله های سفید که روزی ستاره بوده اند، دارای منظومه هایی به دور خود همچون منظومه شمسی بوده اند.
بر اساس گزارش زی نیوز، اکنون این امیدواری شکل گرفته است که با بررسی دقیق این یافته جدید به تحلیل عمر منظومه شمسی در میلیاردها سال دیگر پرداخت.
دانشمندان معتقدند که هر موجود زنده ای که در زمین زندگی میکند اگر آفتاب نبیند نمی تواند زنده باشد.
اشعه آفتاب که دارای امواج بلند است نه تنها آثار خوبی بر روی پوست ما دارند بلکه تا عمق اعصاب هم داخل شده و در حالیکه آنرا گرم میکنند باعث تحریک و تقویت اعصاب هم می شوند.
معنای آن اینست که با تحریک قوای پوست -ماهیت و طرز ساختمان عضلات و همچنین اعضاء داخلی می توانند تحت تاثیر آفتاب واقع شوند.
حمام آفتاب تاثیر برروی عروق خونی داشته و باعث میشود خون زیادی به سطح پوست برسد. و در نتیجه رنگ گلگون و آثار تندرستی را به خود می گیرد.
پس انوار خورشید را به خود جذب کنید و بگذارید جریان خون قوا و عضلات شما را بهبود ببخشد و اعضاء شما را تقویت کند.
ضمنا افرادی که حمام آفتاب می گیرند از نظر روحی خیلی شاد و خوشحالند . زیاد می رقصند و سخی و خوشبین و صاحب خصال خوبند. دانشمندان معتقدند که هر موجود زنده ای که در زمین زندگی میکند اگر آفتاب نبیند نمی تواند زنده باشد.
اشعه آفتاب که دارای امواج بلند است نه تنها آثار خوبی بر روی پوست ما دارند بلکه تا عمق اعصاب هم داخل شده و در حالیکه آنرا گرم میکنند باعث تحریک و تقویت اعصاب هم می شوند.
معنای آن اینست که با تحریک قوای پوست -ماهیت و طرز ساختمان عضلات و همچنین اعضاء داخلی می توانند تحت تاثیر آفتاب واقع شوند.
حمام آفتاب تاثیر برروی عروق خونی داشته و باعث میشود خون زیادی به سطح پوست برسد. و در نتیجه رنگ گلگون و آثار تندرستی را به خود می گیرد.
پس انوار خورشید را به خود جذب کنید و بگذارید جریان خون قوا و عضلات شما را بهبود ببخشد و اعضاء شما را تقویت کند.
ضمنا افرادی که حمام آفتاب می گیرند از نظر روحی خیلی شاد و خوشحالند . زیاد می رقصند و سخی و خوشبین و صاحب خصال خوبند.