سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :27
بازدید دیروز :6
کل بازدید :67728
تعداد کل یاداشته ها : 569
03/11/18
11:9 ع
کلمه هیبنوتیزم با تلقین معمولا با هم میان
یک نوع هیبنوتیزم خفیف موقع مشاهده یه فیلم جالب از تلویزیون هستش
در این موقع شما صدا های اطراف رو نمیشنوین
هیبنوتیزم یعنی تمرکز کامل حواس بر روی یه مسله
ذهن ما انسانها قدرت عظیمی داره ام تنها در شرایطی که دچار تشتت نباشه
هر قدر تمر کز ما بیشتر بسه قدرت ذهن بالاتر میره !!و حتی میتونه کارهای خارق العاده ای بکنه

پس من ساده ترین راه رو برای هیبنوتیزم شدن میگم:
امشب کمی زودتر بخوابید در حالی که چشمهاتون داره گرم میشه مطالب زیر رو توی ذهنتون تکرار کنین:
من فردا صبح بسیار شاد و با نشاط خواهم بود
تا عصر همینطور سرزنده و شادابم
روز بروز از هر حیث بهتر و بهتر میشم (20بار)
شما میتونین تلقین هایی که دوست دارین رو بگین
نکته مهم اینه که تلقین ها بهیجوجه نباید منفی باشه مثلا :
اگه میخوایین ترس رو از خودتون دور کنین نباید بگین من دیگه نمیترسم بلکه باید بگین:
من روز به روز شجاع تر میشم.................................................................................................ذهن ناخود آگاه
چیزی که ما معمولا ازش غافلیم
چرا من امروز انقدر عصبیم؟
چرا اینقدر به این بابا مشکوکم؟!
چرا من از قیافه این بابا خوشم نمیاد؟
چرا از این آقا کچله انقدر خوشم اومده؟

اینها سوالاتی هستند که ریشش بر میگرده به ذهن ناخود آگاه
ذهن ناخودآگاه رو میشه به بایگانی یه اداره تشبیه کرد اداره ا ی که مدیرش خودمونیم
فراموشی= انتقال داده های ذهنی از خودآگاه به ناخودآگاه
هر رویدادی که اتفاق میافته یه ایمیج از اون به ذهن ناخودآگاه میره و اونجا به دقت ثبت میشه یعنی به این سادگی ها از یین رفتنی نیست
برعکس حافظه خود آگاه به اسانی فرمت میشه
ما کارهایی که مثلا بیست سال قبل در چنین روزی انجام دادیم در ناحودآگاهمون هست
حالا علت وجود حافظه خودآگاه و ناخود آگاه چیه؟
علت وجودش کاملا مشخصه اگر همه چیز در ذهن خود آگاه میموند انسان یک روز هم نمیتونست بطور عادی زندگی کنه و کارش به تیمارستان میکشید خاطرات و حوادث تلخ با تمام جزییات هینطور در مقابلش حاضر میشدند و اونا دیوونه میکردند!!!

اینکه خداوند در قران گفته اعمال انسان در روز جزا مقابلش حاضره وانسان نمیتونه حاشا کنه همین ذهن ناخودآگاهه
ذهن ناخود آگاه محل قرار گرفتن تمام آرزوها عقده ها .شکست ها و پیروزیها .عشق ها و نفرت هاست
گاها در زندگی روزمره اتفاقاتی بر میخوریم که قسمتی از ذهن ناخود آگاهمون رو فعال میکنه مثلا شخصی که در کودکی از معلم بداخلاق ریاضی شون میترسیده در بزرگسالی هم وقتی اونا ببینه بدون ایتکه بدونه دچاره ترس میشه و زبونش بند میاد!

...........
در سال 1351مسبقه شطرنج بین قهرمان جهانی شطرنج شوروی بنام اسپاسکی و فیشر قهرمان شطرنج آمریکا برگزار شد و این مسابقه سر وصدای زیادی بلند کرد و حتی جنبه سیاسی هم به خود گرفت
هیچکس تصور نمیکرد فیشر بر اسپاسکی پیروز شود نکته جالب این بود فیشر بایستی روی صندلی خاصی مینشست و همه جا هنگام بازی این صندلی را همراه خود میبرد!!
ممکن است بعضی این عمل را حمل بر خرافاتی بودن فیشر بدانند ولی از نقطه نظر علمی داستان این صندلی بسیار جالب است
زیرا این صندلی فکر فیشر را متمرکز میکرد بدینشکل که او قبل از مسابقه روی این صندلی مینشسته و خود هیبنوتیزم انجام میداده و به خود تلقین میکرده که هر موقع روی این صندلی نشست افکارش متمرکز میشود...

--------------------------------------------------------------------------------
  
  

 

افسـردگی فصـلی کـه معمولاً با نام اختلال عاطفی فصلی
(SAD) شنـاخـته مـی شود، نوعی افسردگی است که هر
سال در یک زمان معین در فرد بروز می کند. معمولاً از پاییز
و زمسـتان شـروع شـده و در بـهار یـا اوایل تـابستان خاتمه
میـیابد. ایـن بـیماری خیلی جدی تر از سندروم کم اهمیت
"بـی حوصلگی زمستان" است. یکی دیگر از انواع SAD که
با نام "افسردگی تابستانه" شناخته می شود نیز در اواخر
بهـار یـا اوایـل تابستان شروع شده و تا پاییز ادامه پیدا می
کند.

 

علائم

افرادی که به SAD مبتلا می شوند بسیاری از علائم افسردگی را دارا می باشند: دلتنگی، اضطراب، کج خلقی، بی علاقگی نسبت به فعالیت های روزمره، صرفنظر کردن از شرکت در فعالیت های گروهی، و ناتوانی در تمرکز کردن بر روی موضوعی خاص. آنها معمولا علائم دیگری نظیر خستگی بیش از اندازه، بی انرژی بودن، نیاز شدید به خواب، ویار کربوهیدرات، افزایش اشتها و افزایش وزن را نیز تجربه می کنند.

 

علائم SAD زمستانه شامل موارد زیر می باشند:

 

  • احساس خستگی

     

  • احساس خواب آلودگی

     

  • کاهش میزان انرژی

     

  • افزایش وزن

     

  • افزایش اشتها

     

  • عدم امکان تمرکز

     

  • تمایل به تنهایی

     

علائم SAD تابستانه نیز عبارت است از:

 

  • کاهش وزن

     

  • مشکلاتی در خواب

     

  • کاهش اشتها

     

SAD تا چه حد شایع است؟

 

در حدود 4 تا 6 درصد از کل جمعیت جهان دچار SAD می باشند. این در حالی است که تقریبا 10 تا 20 درصد نیز دچار افسردگی های خفیف زمستانه می شوند. 4/3 بیماران را خانم ها تشکیل می دهند و رنج سنی آنها از 20 ، 30 تا 40 طبقه بندی می شود. هر چند این بیماری در طول رده سنی فوق الذکر رواج بیشتری دارد، اما با این وجود ممکن است در کودکان و نوجوانان نیز شیوع پیدا کند.

 

این بیماری معمولاً در افرادی که در عرض های جغرافیایی مرتفع تر (یعنی مناطقی که در آن تغییر فصول شدت بیشتری دارد) زندگی می کنند، دیده می شود.

دلایل بروز بیماری

دلیل قطعی بیماری تا به امروز به صورت دقیق مشخص نشده است. اما به دلیل شیوع بالای آن در مناطق خاص، تصور دانشمندان بر این اصل استوار است که بیماری به دلیل تغییر در میزان نور خورشید ایجاد می شود. تئوری آنها از این قرار است که چون در زمستان و پاییز میزان قرار گرفتن در معرض آفتاب کاهش پیدا می کند، ساعت بیولوژیک بدن که خواب، حالات درونی، و هورمون ها را تنظیم می کند به تاخیر افتاده و معمولاً در زمستان روند کندی را دنبال می کند. عقیده بر این است که قرار گرفتن در معرض آفتاب می تواند وضعیت این ساعت طبیعی را به حالت اولیه باز گرداند.

 

یکی دیگر از نظریه ها این است که مواد شیمیایی مغزی که وظیفه انتقال اطلاعات میان نروها (اعصاب) را به عهده دارند و به نام انتقال دهنده عصبی مشهور می باشند (به عنوان نمونه: سروتین) در افراد مختلف، متفاوت می باشد. محققان بر این باورند که قرار گرفتن در معرض نور می تواند چنین ناهماهنگی هایی را از نو متعادل سازد.

 

چگونه می توان تشخیص داد که دچار این بیماری شده اید؟

اولین نکته ای که باید به آن توجه خاصی مبذول دارید این است که هیچ گاه سرخود برای خودتان دارو تجویز نکنید. اگر احساس می کنید که نمونه هایی از افسردگی را در خودتان مشاهده می کنید، باید حتماً به پزشک متخصص مراجعه کنید. گاهی اوقات مشکلات فیزیکی ممکن است منجر به ایجاد افسردگی شوند. اما گاهی اوقات دلایل آن حادتر بوده و به سبب مشکلات روانپزشکی پیچیده تر، به وجود می آیند. متخصص اعصاب و روان می تواند نوع و اندازه بیماری را معین کند و متعاقباً درمان مناسب را به کار گیرد.

روش درمان بیماری چیست؟

تحقیقات اخیر نشان می دهند که پرتو درمانی تا حد زیادی می تواند در درمان بیماری مؤثر واقع شود. گاهی اوقات داروهای ضد افسردگی نیز- هم در کنار پرتو درمانی و هم به تنهایی- مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین گذراندن روز، در زیر نور خورشید نیز می تواند به بهبود بیمار کمک کند. باید سعی شود که به طور کلی میزان قرار گرفتن بیمار در معرض نور خورشید چه در خانه و چه در محل کار افزایش پیدا کند.

 


پرتو درمانی چیست؟ و آیا روش مطمئنی محسوب می شود؟

 

به پرتو درمانی، گاهی نور درمانی، نیز اطلاق می شود. درمان از طریق یک قطعه که شامل لامپهای فلورانس بوده و دارای یک روکش پلاستیکی می باشد ( = تا امواج فرابنفش را خنثی نماید) صورت می پذیرد. شدت نور باید حداقل 10000 (Lux) باشد. حتماً لازم نیست که بیمار به طور مستقیم به نور خیره شود، بلکه باید کارهای روزمره خود، مانند غذا خوردن و یا مطالعه کردن را در فاصله 1 تا 2 متر از آن انجام دهد. این روش کاملا مطمئن بوده و در اکثر موارد نتیجه بخش می باشد.

 


تاثیرات جانبی محدود پرتو درمانی

  • وارد شدن فشار به چشم ها
  • سر درد
  • زودرنجی و بدخلقی
  • خستگی
  • بی خوابی

     


چه موقع روز و برای چه مدت باید مورد پرتو درمانی قرار بگیرم؟

 

پژوهش های اخیر نشان می دهند که پرتو درمانی در ساعات اولیه روز تاثیر بیشتری نسبت به پرتو درمانی در بعد از ظهر دارد. بهرمندی از این روش، آن هم در ساعات پایانی روز موجب بروز بی خوابی در فرد می شود. بیشتر متخصصان ترجیح می دهند که بیماران خود را صبح ها، به مدت 30 دقیقه در معرض پرتو Lux 1000 قرار دهند. در حدود 2 تا 4 روز پیشرفت های چشمگیری در بیماران رخ می دهد و در حدود 2 تا 4 هفته بیماران به کلی بهبود پیدا می کنند. در صورت متوقف ساختن پرتو درمانی، علائم بیماری به سرعت از نو خود را نشان می دهند به همین دلیل این نوع روش درمان باید در سرتاسر فصل کم نور ادامه پیدا کند.

 

هر چند تخت های سولاریوم نیز نور کافی تولید می کنند، اما هیچ گاه نباید از آنها به عنوان نوعی درمان برای این بیماری استفاده کرد، چراکه میزان اشعه های فرا بنفشی که تولید می کنند، بسیار زیاد بوده و موجب آسیب رساندن به پوست و چشم ها میشوند.

 


آیا می توانم از بروز SAD
پیشگیری کنم؟

 

اگر احساس می کنید که دارای برخی از علائم این بیماری هستید، می بایست به طور حتم به پزشک متخصص مراجعه کرده و مورد آزمایش قرار بگیرید. دکتر شما باید مطمئن شود که علائم این بیماری مربوط به انواع دیگر افسردگی ها و یا سایر بیماریها نیست. انواع دیگر افسردگی می تواند شما را به سمت آسیب های جدی و حتی خودکشی روانه سازد.

 

اگر تشخیص داده شد که شما مبتلا به SAD می باشید، می توانید از نکات زیر استفاده کرده و کاری کنید که این بیماری مجدداً در شما بروز نکند:

 

  • سعی کنید تا آنجاییکه می توانید در طول روز، وقت خود را در بیرون از خانه صرف کنید. حتی اگر آسمان ابری است باز هم این کار را انجام دهید چراکه نور خورشید باز هم در آسمان وجود دارد و می توانید از فواید آن بهرمند شوید.

     

  • از جعبه نور استفاده کنید (در فصل پاییز) حتی اگر هنوز زمان بروز SAD زمستانه فرا نرسیده باشد.

     

  • یک رژیم غذایی متعادل، سرشار از ویتامین و مواد معدنی را مورد استفاده قرار دهید. این امر انرژی بیشتری به شما می دهد و همچنین تمایل شما به غذاهای شیرین و نشاسته دار را کاهش می دهد.

     

  • سعی کنید حداقل 3 روز در هفته به مدت 30 دقیقه ورزش کنید.

     

  • در صورت نیاز، در ماههای زمستان با یک مشاور در ارتباط باشید.

     

  • در فعالیت های گروهی شرکت کرده و ارتباط خود را با جمع قطع نکنید. در طول زمستان، این امر کمک چشمگیری به شما می کند.

  
  

به اعتقاد محققان برای حفظ و آرامش اعصاب، کلسیم بدن باید کنترل شود که این وظیفه در بدن به غده‌های پاراتیروئید سپرده شده است.

غده‌های پاراتیروئید چهار غده کوچکی هستند که در طرفین غده تیروئید قرار گرفته‌اند و وزن تمام آنها فقط نیم گرم است ولی چون اعمال مهمی در بدن ما انجام می‌دهند این است که جلب توجه کرده و در اینجا اهمیت کار آنها برایتان شرح داده می‌شود.
غده‌های پاراتیروئید در بدن حافظ تهیه و پخش کلسیم هستند و از جایی این کلسیم را استخراج کرده و به جایی که لازم است می‌رسانند و خلاصه سوراخی را باز کرده و  منبع کلسیم را از آن خارج می‌کنند و سوراخ دیگری را بسته و مواد کلسیمی را در آنجا محفوظ نگه می‌دارند.
اگر مقدار کلسیم خون کم شود فورا بیماری گریپ و زکام و آسم و ضعف عضلات به ما دست می‌دهد و چنانچه مقدار کلسیم و فسفر در خون بی‌نهایت کم شود بیماری عصبانیت مزمن بر وجود ما غلبه می‌یابد، پس برای حفظ و آرامش اعصاب و سلامتی کامل بدن باید خون ما ذخیره کافی کلسیم داشته باشد.
بزرگی غده کوچک
چون غده‌های پاراتیروئید که بی‌اندازه کوچک و سبک‌وزن هستند این وظیفه سنگین و مهم را به عهده دارند، باید غذای کافی به آنها رسانده و غذاهایی مصرف نمود که داری مقدار کافی کلسیم باشد و در این مورد شیر مقوی و پنیر غذای طبیعی و سرشار از کلسیم هستند.
قرص کلسیم مخلوط با ویتامین D مصرف کنید، زیرا اگر کلسیم بدون ویتامین D مصرف شود، بدن آن را هضم و جذب نمی‌کند.
فراموش نکنید که آفتاب بهترین منبع طبیعی و قوی ویتامین D است.
غده وحشت و ترس
اگر در حوادث ناگوار فردی ضعیف و سست هستید توجه بیشتری به غده‌های فوق‌کلیوی خود داشته باشید.
غده‌های فوق‌کلیوی دو تا هستند و هر یک از این دو غده حدود 15 گرم یعنی سه مثقال وزن دارند و به شکل کلاهی روی کلیه‌ها قرار گرفته‌اند.
غده‌های فوق‌کلیوی، هورمونی به نام آدرنالین تولید می‌کنند و به نام غده آدرنال نیز معروف هستند.
وقتی انسان در مقابل یک حادثه وحشتناک خود را باخت و متاثر شد هورمون آدرنالین وارد خون می‌شود و قوای ما را در مقابل اثرات شوم آن حادثه حفظ می‌کند. اگر این غدد خوب کار نکنند و در برابر اثرات شوک، هورمون آدرنالین به اندازه کافی وارد خون نسازند به زودی یک حالت ضعف و سستی ما را فرا خواهد گرفت و نخواهیم توانست در مقابل مصائب ناگوار و غیرمترقبه و حوادث زندگانی مقاومت نماییم.
به طور خلاصه باید گفت؛ غدد فوق‌کلیوی توانایی دارند از سموم خطرناکی که در بدن تولید می‌شود جلوگیری کنند و آثار آن را خنثی سازند. با وجود این‌که علم و دانش پزشکی تاکنون موفق نشده است تمام اسرار کار این غدد را فاش کند و محققان تاکنون به تمام رموز کار آن آگاهی نیافته‌اند، با این حال می‌دانیم، نیکوتین و سرب و مواد شیمیایی دیگری، مضر به حال این غدد هستند و همچنین غذایی که از جهت مواد مغذی و جذب‌شدنی متعادل نباشد به طور قطع آثار بدی در سلامت این غدد دارد.
من و شما بسیاری از اشخاص را دیده‌‌ایم و می‌بینیم که هنوز در مراحل جوانی هستند و موهای سرشان خاکستری و به قول معروف فلفل‌نمکی می‌شود. این سفیدی موی بی‌موقع در این اشخاص علامتی از بدکار کردن غدد فوق‌کلیوی در بدن آنهاست. 
برای حفظ سلامتی غده‌های فوق‌کلیوی باید به غذای خودمان حداکثر مواد سفیده‌ای و به مقدار کافی نمک و همچنین ویتامین‌های A و C و مخصوصا تمام ویتامین‌های دسته B را وارد کنیم، زیرا ویتامین C در رفع سموم و ویتامین A در جلوگیری از احتقان خون و ویتامین‌های B برای تولید آدرنالین تاثیر بسیار  مهمی در غدد فوق‌کلیوی دارند.
دیابتی‌ها، ویتامین B را جدی بگیرید
بیماری قند یا دیابت از جمله بیماری‌هایی است که افراد بسیاری در جامعه به آن مبتلا هستند. غده لوز‌المعده عامل اصلی تنظیم قند بدن است که اگر مختل شود، گرفتاری‌ها شروع خواهند شد.
غده لوزالمعده هورمونی می‌سازد به نام انسولین که قند و گلیکوژن (Glycogene) یا نشاسته حیوانی را هضم و ذخیره کرده و احتیاج بدن را رفع می‌کند. یعنی وسیله می‌شود تا بدن بتواند به اندازه کافی قند ذخیره کند. وقتی غده لوزالمعده اختلالی یافته و بیمار گردد دیگر نمی‌تواند انسولین ترشح کند و در نتیجه قند وارد ادرار شده و دفع می‌گردد و تولید بیماری دیابت یا قند می‌کند. 
این غده حیاتی و مهم که به شکل خوشه‌ای است، چندین سانتی‌متر طول دارد و در وسط حفره شکم واقع شده است و علاوه بر ترشح هورمون انسولین، مواد حلال یا آنزیم تولید می‌کند. بعد آن مواد رابه قسمت فوقانی روده بزرگ می‌رساند و در تسهیل هضم و تحلیل مواد سفیده‌ای و مواد چربی و قند و نشاسته کمک موثری می‌نماید.
با این‌که محققان هنوز به طور دقیق و کامل علت یا علت‌های بیماری قند را نمی‌دانند ولی می‌دانیم که اسراف و زیاده‌روی در مصرف مواد قندی و چربی غده لوزالمعده را از کار انداخته و از ترشح معده و تولید انسولین جلوگیری می‌کند. مقدار کافی تمام ویتامین‌های B غذایی است که برای تقویت و به کار انداختن غده لوزالمعده و ساختن انسولین طبیعی کمک می‌کند. پس موادی که دارای ویتامین B می‌باشند باید در غذای روزانه خود وارد کنیم و این مواد عبارت است از ماست، جوانه گندم و مخمر آبجو که هر روز یک فنجان کوچک جوانه گندم و یک قاشق پر سوپخوری مخمر آبجو (اگر به شکل گرد باشد) باید مصرف کرد.  زیرا این دو غذا هیچ‌گونه مواد نشاسته‌ای ندارند و می‌تواند به خوبی کسالت فردی را که مبتلا به بیماری قند و دیابت است شفا دهد. 


  
  
روان‌شناسان می‌گویند خودآگاهی هم قدم اول و هم قدم آخر در به دست آوردن مهارت‌های زندگی است.

فرض کنید که سیذارتا ( نام اصلی بودا) تا آخر عمر در همان قصر فانتزی پدرش می‌ماند و هیچ‌وقت نمی‌فهمید که رنج، بیماری، پیری و مرگ وجود دارد. اگر بودا به این واقعیت‌های بشری آشنا نمی‌شد و آن را به خودش نسبت نمی‌داد، حالا نقشه‌های دینی دنیا رنگ‌های دیگری داشتند. تنها اگر بودا به خودآگاهی نرسیده بود...

همه اتفاقات بزرگ از آنجا شروع می‌شود که ما به گوشه‌های خانه وجودمان دوباره سرک بکشیم. از دور وراندازش کنیم. از طرح زیبایش لذت ببریم و از رنگ کدرش دلمان بگیرد.

منفذهایی که باعث نفوذ سرما می‌شود را پیدا کنیم و باروت‌های خیس‌نخورده‌ای که می‌توانند منفجرمان کنند را لااقل بشناسیم. پی‌هایش را بکاویم و به محکم‌بودن یا نبودن ستون‌هایش مطمئن شویم.

همه اتفاقات بزرگ از نگاه‌کردن به آینه شروع می‌شود. این را حتما بار‌ها و بارها در فیلم‌ها دیده‌اید.

عبور از مرحله آینه‌‌ای
واقعا اینی که الان هستیم ریشه در کجا دارد؟ این سیستمی که یک‌جور خاص فکر می‌کند، یک ارزش‌های خاصی دارد، یک‌جور خاص احساس‌هایش را بروز می‌دهد و یک‌سری علاقه‌ها و انگیزه‌های خاص دارد چه‌جوری به وجود آمده؟ روانکاو‌های جدیدتر می‌گویند همه چیز از مرحله آینه‌ای شروع شده است.

وقتی ما برای اولین بار توی 6 ماهگی تا 2 سالگی‌مان خودمان را در آینه نگاه کردیم و دانستیم این موجود عجیب و غریب توی آینه، خود ماییم، چیزی درون ما تشکیل شده است به نام «من». بعدها ما هر وقت خواسته‌ایم به خودمان فکر کنیم، این «من» برآمده از آینه، محور همه چیز بوده و لااقل به گمان خودمان همه چیز را او راه می‌انداخته است.

عبور از مرحله بحرانی
اگر مرحله آینه‌ای یادمان نباشد بحران نوجوانی حتما در حافظه‌مان مانده است. در نوجوانی دوباره وضعیت قرمز می‌شود و آینه باز پررنگ‌تر می‌شود. آینه بر می‌گردد تا این بار مناسب بودن یا نبودن هیکلمان را در آن تخمین بزنیم و همزمان به قوانین لعنتی اطرافمان فکر کنیم. خیلی‌ها می‌گویند اصل قضیه همین جاست.

اینجاست که ما بعضی از ارزش‌های پدر و مادر را می‌گیریم و بعضی را نفی می‌کنیم و این رد و قبول‌ها می‌شوند پایه هویتمان؛ اینجاست که یک تصویر ثابت بدنی از خودمان توی ذهنمان شکل می‌گیرد که یا دوستش داریم یا از آن متنفریم یا بی‌خیال با آن کنار آمده‌ایم. در عبور از مرحله بحران هویت است که ما تصمیم می‌گیریم چه کاره این دنیا شویم، با چه جور آدمی زندگی کنیم و چه‌جوری به دنیا نگاه کنیم.

روان‌شناسان آمریکایی سال‌های اوج این بحران هویت را بین 18تا 22سالگی می‌دانند البته به این فرض که فرد وارد دانشگاه شود. خیلی‌ها متأسفانه بیشتر از حد طبیعی در این بحران توقف می‌کنند و هویتشان همچنان پا در هوا می‌ماند.

یکی از مهم‌ترین دلیل‌های این قضیه این است که احتمالا آنها یک بار ننشسته‌اند درست و حسابی سنگ‌های خودشان را با خودشان وا بکنند و به مهارت خودآگاهی برسند. خودآگاهی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، نیاز‌ها و ترس‌ها و انزجار‌هاست. با هم سری به دنیای خودمان بزنیم:

من چه شخصیتی دارم؟
توی اتوبان یک اتومبیل توی لاین خودش نیست و ناشیانه یا موذیانه به شما هم راه نمی‌دهد. وقتی که بالاخره به هر طریقی از کنارش عبور می‌کنید هم شما و هم کنار دستی‌تان معمولا برمی‌گردید و به چهره راننده اتومبیل خطاکار نگاه می‌کنید. توی این نگاه جز شماتت، شما دنبال یک چیز دیگر هم هستید.

می‌خواهید ببینید طرف چه شخصیتی دارد که این‌جور رانندگی می‌کند. شما توی همان نگاه هم دارید رانندگی را به شخصیت پیوند می‌دهید و هم شخصیت را به قیافه. اما می‌شود با قیافه شخصیت را تشخیص داد. اگر خودتان با خودتان روراست باشید، می‌فهمید که برچسب شخصیتی که به قیافه‌تان می‌چسبانند، چندان هم با شما جور در نمی‌آید.

شخصیت خیلی پیچیده‌تر از تیپ بدنی ما آدم‌هاست. شخصیت، یک مجموعه از ویژگی‌هاست که در طول یک عمر لااقل 18ساله به ما رسیده است. برای اینکه ما بدانیم چه شخصیتی داریم راه‌های غلط و درست بسیاری وجود دارند
.

راه‌های غلط پی‌بردن به شخصیت
1 - انجام یک تست ساده روان‌شناسی رنگ‌ها یا کشیدن یک نقاشی یا دستخط یا تست‌های بازاری دیگر. جواب این تست‌ها مثل فال‌ها یا آن‌قدر کلی‌اند که در مورد همه درست در می‌آید! و یا آن‌قدر جزئی که در واقع چیزی در مورد شخصیتتان به شما نمی‌گوید. اعتبار علمی آنها هم که سال‌هاست زیر سؤال است.

2 - سؤال‌کردن از دوستان تازه یا هم اتاقی جدید یا همکاران. ما خودمان می‌دانیم که هیچ‌وقت کسی که تنها دو روز است با ما آشناست نه شناخت کافی از ما دارد و نه آن‌قدر صمیمی است که ضعف‌هایمان را بگوید.

معمولا ما در اوایل هر رابطه‌ای یک ویترین از خودمان ارائه می‌دهیم و جنس‌های بنجل را توی انباری پنهان مــــی‌کنیم. نظر همکاران، همکلاسی‌ها و هم‌انجمنی‌هایتان در یک محفل ادبی هم ملاک خوبی برای شناسایی شخصیت شما نیست.

آنها فقط معمولا بعدی از زندگی شما را می‌بینند؛ بعد کاری یا بعد تحصیلی یا بعد هنری. هیچ‌گاه نمی‌توان قضاوتی که آنها در مورد ناتوانی یا توانایی‌تان مثلا در تحصیلات می‌کنند را به کل شخصیت تعمیم داد.

دانستن شخصیت کافی نیست!
جواب دادن به 30 سؤال زیر (داخل کادر) می‌تواند حسابی زیر و بالای شخصیت شما را در بیاورد. اما این کافی نیست؛ شما علاوه بر آن، باید توانایی هوشی خودتان را هم مشخص کنید.

برای اینکه دقیقا بدانید چه نوع هوشی در شما بیشتر وجود دارد هم تجربیات زندگی‌تان می‌تواند کمکتان کند و هم یکی از شماره‌های همشهری جوان که در همین صفحه ما در کنار تاثیر فیلم‌ها بر هوش‌ها، انواع این هوش‌ها را هم شرح داده‌ایم.

ضمن اینکه شما باید نیاز‌های سنی که در آن قرار دارید را به‌خوبی بشناسید و برای رفع نیاز‌هایتان برنامه بلندمدت یا کوتاه‌مدت داشته باشید.

دانستن شخصیت و خودآگاهی، گرچه قدم اول است اما هیچ‌گاه کافی نیست. اینکه ما صادقانه با خودمان روبه‌رو شویم، وقتی ارزش پیدا می‌کند که ما جاهایی از وجودمان را که دوستشان نداریم یا موجب آزار دیگران می‌شود، بشناسیم و در مورد تغییر کردنشان فکر کنیم.

بعضی چیزها تغییرناپذیرند. اینکه من قدم بلند است یا یک قسمت از بدنم را از دست داده‌ام، چیزی نیست که بتوانم برایش کاری کنم، حتی اگر دوستش نداشته باشم. اما بسیاری از خصوصیاتمان را می‌توانیم تا حدی تغییر دهیم.

رویکردی که در این صفحه به عنوان مهارت‌های مقابله‌ای یا مهارت‌های زندگی دنبال می‌شد و می‌شود، برای انجام همین تغییرات است. وقتی که تغییر کردیم - حتی کم - دوباره می‌توانیم به خانه وجودمان سرک بکشیم، از رنگ روشنش لذت ببریم و فکری برای طرحش که کمی کج وکوله شده است بکنیم، سوراخ سمبه‌هایش را یک بار دیگر نگاه کنیم و باروت‌هایش را توی یک جای بی‌خطر منفجر کنیم
.

راه‌های درست‌تر پی‌بردن به شخصیت
1 - خودتان، خودتان را بشناسید. هیچ‌کس از خودش به خودش نزدیک‌تر نیست. تنها کافی است قسمتی از شخصیتتان را جا نیندازید، منظم فکر کنید و عادلانه در مورد خودتان قضاوت کنید.

2 - از دوستان صمیمی و قدیمی بپرسید. دوستانی که از کودکی یا نوجوانی، شما را می‌شناسند و فراز و نشیب‌های زندگی شما و رفتار شما را در موقعیت‌های مختلف دیده‌اند، ملاک‌های خوبی برای ارزیابی شخصیت شما هستند؛ به شرطی که هنوز صمیمیت گذشته وجود داشته و در مراحل مهمی مثل بحران هویت از هم دور نبوده باشید. البته همیشه باید توجه داشت که شخصیتی که دوستتان دارد، به هر حال در قضاوت در مورد شما تأثیرگذار است و به قول دانشمندان تفسیرش سوگیری دارد.

3 - از ابزار‌های معتبر استفاده کنید. شما همیشه برای حل مشکلات روان‌شناختی سراغ روان‌شناس یا مشاور نمی‌روید. روی تابلو مراکز مشاوره یک عبارت دیگر هم با عنوان «سنجش هوش و شخصیت» حک شده است.

روان‌شناس‌ها، ابزارهایی علمی‌تر از تست‌های بازاری دارند. این ابزار‌ها از سال‌ها تحقیق در مورد ابعاد شخصیتی آدمی به دست آمده است. یکی از معتبرترین تست‌هایی که ممکن است یک روان‌شناس روی شما اجرا کند، تست 5 عامل شخصیت است.

نگاهی به ماده‌های این 5 عامل می‌تواند به شما هم کمک کند بدانید وقتی می‌خواهید شخصیتتان را بسنجید، باید دنبال چه چیز‌هایی باشید. روان‌شناسانی که به مدل
5 عاملی شخصیت معتقدند، می‌گویند در هر کدام از ما درجه‌هایی از ویژگی‌های زیر وجود دارد:

1 - ثبات هیجانی: آیا شما آدم دمدمی‌مزاجی هستید؟ آیا شما همیشه غمگینید؟ آیا شما اغلب خوشحالید؟

2 - برون‌گرایی: شما از بودن با دیگران بیشتر لذت می‌برید یا در خود بودن یا اینکه وسط این دو طیف قرار دارید؟

3 - باز بودن در مقابل تجارب جدید: شما با جاهای جدید، افکار جدید و هنر‌های جدید حال می‌کنید یا نه کلا آدم کلاسیکی هستید؟

4 - توافق‌پذیری: وقتی در یک جمع قرار می‌گیرید، دوست دارید ساز خودتان را بزنید یا معمولا نظر گروه را می‌پذیرید؟

5 - وظیفه‌شناسی: آیا در مقابل مسئولیتی که به شما می‌سپارند باوجدانید یا سمبل می‌کنید؟

جواب‌دادن به همین 5 سؤال هم می‌تواند کلیت شخصیتتان را برایتان معلوم کند اما اگر می‌خواهید ریزتر شوید، در مورد ویژگی‌های زیر هم به خودتان فکر کنید. یادتان باشد که هرکسی در یک طیف از این ویژگی‌ها قرار می‌گیرد.

در مورد ثبات هیجانی
1 - اضطراب: آیا شما دلشوره زیادی تجربه می‌کنید؟
2 - خصومت: آیا شما آدمی کینه‌ای هستید؟
3 - افسردگی: آیا معمولا احساس غمگینی می‌کنید؟
4 - خودآگاهی: آیا بعد از انجام دادن فعالیت‌ها در مورد خودتان فکر می‌کنید؟
5 - تکانشگری: آیا یکدفعه عصبانی می‌شوید؟
6 - آسیب‌پذیری: آیا کلا آدم حساس و زودرنجی هستید؟

در مورد برون‌گرایی
1 - گرمی: آیا کلا با دیگران گرم می‌گیرید؟
2 - گروه‌گرایی: آیا ترجیح می‌دهید کارهایتان را بیشتر گروهی انجام دهید؟
3 - شجاعت: آیا به راحتی می‌توانید حق خودتان را بگیرید بدون اینکه احترام کسی را خدشه‌دار کنید؟
4 - فعالیت: آیا کلا آدم اکتیوی هستید؟
5 - هیجان‌جویی: آیا زیاد دنبال موقعیت‌های هیجان‌برانگیز می‌روید؟
6 - هیجان‌های مثبت: آیا کلا آدم خوشبین و شادی هستید؟

در مورد باز بودن در مقابل تجارب جدید
1 - تخیلی‌بودن: آیا زیاد در تخیلات خودتان در مورد گذشته و آینده سیر می‌کنید؟
2 - زیبایی‌شناسی: آیا قدرت درک زیبایی‌های موجود در اشیای زندگی روزمره یا آثار هنری را دارید؟
3 - احساسی: آیا به رمانتیک‌بودن معروفید؟
4 - جدیت: آیا در انجام دادن کارها حسابی پیگیرید؟
5 - اندیشمند بودن: آیا در مورد خیلی از چیزها یا حوادث اطراف، نظریه‌های خاص خودتان را دارید؟
6 - ارزشی‌بودن: آیا به ارزش‌های خاص خودتان زیاد اهمیت می‌دهید؟

در مورد توافق‌پذیری
1 - اعتماد: آیا کلا آدمی هستید که به دیگران اعتماد دارید؟
2 - خلوص: آیا توی کارهایتان خرده‌شیشه زیاد دارید؟
3 - نوع‌دوستی: آیا فعالیت‌های بشر‌دوستانه مثل هلال احمر برایتان مهم است؟
4 - اجابت: آیا وقتی قولی را دادید به آن وفادارید؟
5 - فروتنی: کلا آدم متواضعی هستید یا مغرورید؟
6 - مهربانی: آیا دیگران شما را آدم دل‌رحمی می‌دانند؟

در مورد وظیفه‌شناسی
1 - صلاحیت: آیا توی کاری که دارید صلاحیت حرفه‌ای دارید؟
2 - منظم‌بودن: کلا آدم با نظم و ترتیبی هستید یا نظم، خیلی برایتان مهم نیست؟
3 - فرمان‌برداری: آیا زیر کار دررو هستید یا معمولا حرف بالاسرتان را گوش می‌کنید؟

  
  

1) تزئین اتاق کودک
تزئین اتاق کودک باید مهیج و فانتزی باشد. اولین چیزی که باید در دکوراسیون‌بندی اتاق کودکتان به آن توجه داشته باشید، این است که این تزئینات باید مطابق با سن و روحیه کودکانتان انجام گیرد. نباید اتاق فرزند 3 ساله‌تان را مثل اتاق دختر 13 ساله‌تان تزئین کنید. البته منظور این نیست که باید هر سال با بالا رفتن سن فرزندتان تزئین اتاق او را به هم بزنید. منظور این بود که باید اتاق کودکان را با توجه به گروه سنی آنها دکوربندی کنید.
2) رنگ‌های متناسب برای اتاق کودک
ببینید کودکتان به چه رنگی علاقه دارد. اگر هنوز سنشان به حدی نرسیده که بتوانند به خوبی صحبت کنند، یک جعبه مداد رنگی در جلویش بگذارید تا خود یکی از رنگ‌ها را که دوست دارد انتخاب کند. کودکان بزرگ‌تر خود می‌توانند به شما بگویند که دوست دارند رنگ اتاقشان چه رنگی باشد. یادتان باشد که اولویت با علاقه خود بچه‌هاست. سعی نکنید مدل و رنگ دلخواه خودتان را به زور به بچه‌ها تحمیل کنید. شخصیت آنها از همین سنین شکل می‌گیرد و اتاقشان می‌تواند آینه خوبی برای نشان دادن شخصیتشان باشد. البته منظورم طرح و رنگ‌های غیرمعقول آنها نیست. باید محدودیت تعیین کنید اما باز آنها را در انتخابشان آزاد بگذارید.
3) اتاق کودکتان را با ابتکار تزئین کنید
از تخیل و ابتکارتان استفاده کنید و از کودکتان نیز برای رنگ کردن اتاق‌ها کمک بخواهید. دیوارهای اتاق می‌تواند به طرز مبتکرانه‌ای با نقاشی‌های کودکتان تزئین شود. می‌توانید از آلبوم‌ها و عکس‌های ویژه در مجلات و اینترنت در این زمینه کمک بگیرید.
4) مبلمان اتاق کودک
با وجود طراحی‌های جالب و خاص برای مبلمان اتاق کودک موجود در بازار، کار شما کمی ساده‌تر شده است. می‌توانید اتاق دخترتان را مثل اتاق پرنسس‌ها صورتی و رمانتیک تزئین کنید. می‌توانید اتاق پسرتان را شکل قهرمانان یا اتومبیل‌سواران طراحی کنید که مثلاً تختخوابش به شکل ماشین مسابقه باشد. و یا بسیاری طرح‌های دیگر که مطابق با علاقه و روحیه کودکتان نیز باشد


  
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >