از همان کودکی به نوشتن علاقه داشتم و در مدرسه هم انشاء را بیشتر از همه دوست داشتم و همیشه نمره بیست از این درس می گرفتم.تا اینکه در سن 12..13سالگی بصورت جدی تر کمی به این مسئله نگاه کردم و یک بار در یک همایش در آن سالها که با حضور یک نویسنده بود شرکت کردم و یکجورایی آن را ول کردم تا سن 23 سالگی تا دوباره به جلسات کارگاهی و داستانخوانی روی آوردم و نزدیک به چهارسال در این جلسات زحمت کشیدم و بقولی در زیر تیغ نقادان و نقد کننده ها که بسیار در بعضی مواقع مفید بود..پوست انداختیم و بالاخره داستانویس شدیم اما صد افسوس از این بخت که به خاطر این وضعیت نشر و نداشتن بودجه کافی و یکجورایی هم بخاطر باب شدن همیشگی این ادبیات پوپولیستی که جای زیادی را در جامعه ی ما باز کرده آثار خاص و مخاطب خاص خود و به همان صورت طرفداری ناشرین از آن آثار نه آثار ی با مخاطب خاص..و چه به سبک همان ادبیات که یکخورده ای افکار روشنفکری هم قاطی شده باشد و ناشرین ادعای نشر جهان تازه ادبیات و هزار تا اسم جدید را بر آن بگذارند ناشرین ما هم به آن سمت کشیده شدند.
و آثار من با آن همه زحمت به نشر الکترونیک سپرده شد یعنی مرگ آثار تا حدودی و زحماتی که به باد فنا رفت.یعنی انا الله راجعون آثار...
این رنجنامه برای این نوشته شده است که بدانید من یک روزه داستانویس نشدم و بقولی پوست انداختیم و مو ریختیم در این کار فکری نویسندگی داستان کوتاه.
حسام الدین شفیعیان
گزارش فوری نیوز به نقل از جهان ، حکم اعدام "سعید ملک پور"، مدیر شبکه بزرگترین سایت های مستهجن، ضداسلامی و ضدامنیت فارسیزبان، از سوی دیوان عالی کشور لغو شد.
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل ملک پور، با ادعای اینکه ایراداتی در پرونده سعید ملک پور وجود داشته، به سایت های ضدانقلاب گفته است: "دیوان عالی کشور حکم اعدام وی را نقض کرده است."
علیزاده طباطبایی که وکیل بسیاری از سیاسیون جنحالی از جمله سید محمد خاتمی و خانواده آقای هاشمی رفسنجانی نیز هست، لغو حکم سعید ملک پور را یک "روند منطقی" نامیده و ابراز امیدواری کرده است که "بسیاری از مشکلات ملک پور حل شود."
وکیل ملک پور همچنین گفته است: برخورد دیوان عالی کشور در این زمینه بسیار خوب و منطقی بوده است و ما حتی امیدواریم با دفاعیات مستدل ما در دادگاه حکم برائت برای سعید ملک پور صادر شود!
سعید ملک پور گرداننده یکی از بزرگترین و مشهورترین سایتهای پورنو فارسی به نام آویزون بوده و البته حامی چندین سایت پورنوی معروف دیگر را نیز بر عهده داشته است.
او اقدام به ثبت دامینهای مختلف برای عبور از فیلترینگ مخابرات کرده بود و شبکه مستهجن تحت اختیار او با جذب بیش از ???.??? کاربر ثبتنام شده و تعداد بسیار زیاد بازدیدکننده (چند صد هزار) روزانه فعالیت می کرده است.
وی که در خارج از کشور زندگی می کرد پس از کارهای اطلاعاتی بلند مدت در مهرماه ????و در شرایطی که برای انجام پاره ای از اقداماتش به تهران آمده بود، بازداشت شد.
ملک پور سپس در شعبه ?? دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اهانت به مقدسات و اصول و ارزشهای دینی، توهین و فحاشی به معصومین (علیهم السلام) و اعتقادات اسلامی، گردآوری و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دینی خارجی، گردآوری، تولید و انتشار محتوای ضد اخلاقی و ضد دینی ایرانی (به زبان فارسی)، آموزش مسائل غیر اخلاقی و غیر رسمی، تولید و انتشار محتوای روابط نامتعارف جنسی مانند روابط جنسی با محارم، ضربدری، همجنسگرایی، فتیشیسم و...، تحریک جوانان در مسائل جنسی و عضوگیری از آنان برای ایجاد گروههای اینترنتی، تهیه و انتشار تصاویر تجاوز به عنف و زورگیری از دختران و بانوان ایرانی و انتشار تصاویر برهنه دختران و بانوان ایرانی از طریق دوربین مخفی و هک وبکم توسط قاضی مقیسه محاکمه و به اعدام محکوم شد.
ملک پور پس از دستگیری به راهاندازی و ثبت ?? سایت، وبلاگ و دامین مستهجن اعتراف کرد که در آنها خاطرات مستهجن فارسی، خاطرات مستهجن انگلیسی، عکس مستهجن ایرانی، عکس مستهجن خارجی، طنز مستهجن، ویدئو وکلیپهای مستهجن، پادکست (شامل فایلهای صوتی مستهجن، طنز و اخبار آویزون) منتشر نموده و انجمنهای گفتوگوی سکسی به راه انداخته بود.
ملک پور خود در این باره اذعان کرده است که "پس از مدتی خواستیم کاری کنیم که قابلیت پخش مطالب برای کسانی که اهل اینترنت نیستند هم وجود داشته باشد. صحبت کردیم با مدیران و به این نتیجه رسیدیم که داستانها و فیلمها و عکسهایمان را تبدیل کنیم به فرمتهایی که قابل انتشار در موبایل باشد... خیلی هم موفق بود.
وی همچنین عنوان می کند که "یکی از روشهایی که برای تولید تصاویر مستهجن و هرزهنگاری استفاده میکردیم، وبکم افراد را با یکسری نرمافزارهایی که از کانادا یا انگلیس خریداری کردیم، هک میکردیم. وبکم میتواند چیزهایی که در اتاق خواب است را نشان دهد. وقتی ما وبکم را هک میکردیم طرف فکر میکرد کامپیوترش خاموش است ولی وبکمش روشن میماند یا ما روشن میکردیم و میتوانستیم خیلی چیزها را ببینیم. خیلی چیزهای مستهجن یا چیزهایی که مربوط به حریم خصوصی بود این طوری در میآوردیم و روی سایت قرار میدادیم."
او در ادامه با عنوان اینکه تمسخر و توهین به مقدسان اسلامی و زدن ریشه ها اعتقادات جوانان مذهبی را در دستور کار داشتیم، می گوید: سایتی زدم که حتی شرمم میشد به صمیمیترین دوستم نشانش دهم و حتی شرمم میشد به همسرم بگویم چنین سایتی میروم نه اینکه صاحبش هستم.
اما در حالی که توهین به قرآن و ائمه، ترویج مسائل قبیحی مانند همجنسگرایی، سکس ضربدری و چندنفره، تبلیغ فروش دختران ایرانی، هک وبکمها و فیلمبرداری مخفیانه از حریم خصوصی افراد و ده ها اقدامات شنیع تن هر مسلمان و آزاده ای را می لرزاند، نزدیک به هزار نفر از کسانی که "فارغ التحصیلان دانشگاه شریف" نامیده شدند، پس از صدور حکم اعدام سعید ملک پور در نامه ای خواستار لغو این حکم شدند.
این افراد حکم اعدام ملک پور را "غیرمنصفانه" نامیده و خواستار توقف فوری آن شده بودند چرا که به ادعای آنان "مستند اصلی برای حکم، یکی از صدها برنامه کامپیوتری است که سعید در طول زندگی حرفهای خود نوشته و بدون اطلاع وی درسایت اینترنتی مذکور استفاده شده است ... باور ماست که مجازات اعدام حتی برای گردانندگان واقعی سایت مذکور ناعادلانه است."
هرچند ابعاد فعالیت های غیراخلاقی و ضد انسانی و اسلامی سعید ملک پور به وضوح آشکار شده است اما جهان نیوز آمادگی دارد که توضیحات معترضان به حکم اعدام ملک پور را به جهت اقدام سوال برانگیز خود منتشر سازد اما اگر توضیحی وجود نداشته باشد لازم است اسامی این افراد برای همیشه تاریخ ثبت شود.
فارغ از این رویدادها و با توجه به اقدامات غیرقابل دفاع ملک پور، آنچه تعجب همگان را بر انگیخته است، لغو حکم اعدام ملک پور از سوی دیوان عالی کشور است.
در حالی که قاضی مقیسه هیچ دلیلی برای اغماض در حکم سرکرده باند فحشا و سکس ندیده است، علت لغو حکم اعدام وی بر ناظران و بویژه بر صدها و شاید هزاران نفری که در منجلاب ضد انسانی و ویران کننده ملک پور افتاده اند، پوشیده و غیر قابل توجیه است.
بر این اساس ضروری است که دیوان عالی کشور پیرامون این موضوع شفاف سازی و دغدغه های مردم متدین ایران اسلامی را رفع کند.
/فوری نیوز/
در حالی که قاضی مقیسه هیچ دلیلی برای اغماض در حکم سرکرده باند فحشا و سکس ندیده است، علت لغو حکم اعدام وی بر ناظران و بویژه بر صدها و شاید هزاران نفری که در منجلاب ضدانسانی و ویرانکننده ملکپور افتادهاند، پوشیده و غیرقابل توجیه است.
شهروند ارجمند، بر اساس مصوبات ابلاغی از تاریخ 1/3/1390 بهای خدمات در اتوبوسهای خطوط روزانه درونشهری سازمانی 1000 ریال و اتوبوسهای بخش خصوصی 2000 ریال میباشد.
روابط عمومی سازمان اتوبوسرانی
بزرگنمایی: همین دیروز که نه پریروز خبر دادند که بلیت اتوبوس شرکت واحد از اول خرداد ماه (عنایت کردید که خیلی از دیروز و پریروز میگذرد) در مشهد دو برابر میشود. یعنی به عبارتی به ازای هر یک قطعه بلیت نازنینی که بابت سوار شدن به اتوبوس شرکت واحد سازمان اتوبوسرانی شهرداری مهربان مشهد میپرداختید حالا باید 2 عدد بلیت نازنین به جناب راننده مرحمت نمایید. البته اگر هوس کردید سوار جت بویینگ 94 بخش خصوصی اتوبوسرانی شوید و طعم سفر درون شهری با خطوط پرسرعت یا همان تندرو را بچشید، میبایست 2 صدتومانی ناقابل که به عبارتی میاندازد 200 تومان به راننده شیکپوش بخش خصوصی تقدیم نمایید. ناگفته نماند بعد از آنکه مسئولان شهری دیدند هوا پس است و ممکن است برخی از شهروندان نازنین به سبب پسی هوا (!) پس بیفتند و کار به اورژانس و آژانکشی بیفتد(!) تصمیم گرفتند مثل همیشه سیاست آهسته آهسته آرام کردن را پیشرو بگیرند. این شد که ابتدا بلیت بخش خصوصی را گران کردند و بعد از یک هفته و از تاریخ 7 خردادماه سال جاری اقدام به بالا بردن نرخ بلیت اتوبوسهای شرکت واحد سازمانی کردند. حالا که با اصل ماجرا آشنا شدید، برویم به سراغ یک سری خوانندگان گرامی که سر زده و همچین «ییهو» سر وقتشان رفتیم تا ببینیم آیا از گرانشدن نرخ بهای خدمات درون شهری اتوبوس های شرکت واحد ناراحتند یا نه اتفاقا خیلی هم خرسندند؟! با ما تا پایان همراه باشید...
رضا، نادر، فرشاد و محمدحسن از آن گروه جوانها هستند که تا سوار اتوبوس میشوم دلم می خواهد خفهشان کنم! 4 تا صندلی را اشغال کردهاند و بلند بلند میگویند و میخندند. انگار نه انگار که اتوبوس وسیله نقلیهعمومی است! وقتی مینشینم صندلی پشت سرشان خدا خدا میکنم تا وقتی میخواهم قاتیشان شوم و با آنها در مورد گرانی بلیت اتوبوس صحبت کنم مسخره بازی درنیاورند. کافی است بفهمند من خبرنگار هستم تا باقی مانده اتوبوس را هم روی سرشان بگذارند. مسیر 7. خط تندرویی که متعلق به بخش خصوصی است و چند روزی میشود که روی اتوبوس با فونت درشت نوشته: کرایه 200 تومان! ازشان میپرسم شما همه دانش آموز هستید؟ با همان شور و هیجان جوانی که گاهی اعصاب خردکن میشود جواب مثبت میدهند. دانشآموزان رشته انسانی. محمد حسن در مورد گرانی بلیت اتوبوس میگوید: «والا ما که پول تو جیبی بگیر پدرمان هستیم. شاید برایمان خیلی فرق نکند...» فرشاد میپرد توی حرفش و میگوید: «چرا اتفاقا خیلی فرق دارد. این طوری مجبوری بیشتر منت بابا را بکشی تا پول تو جیبی بدهد...» همه میزنند زیر خنده. تقریبا در اتوبوس تابلو شدهایم! رضا ادامه میدهد: «تازه وقتی میخواهی بروی عشق و حال...» عشق و حال را اینگونه معنا میکنیم تا خدایی نکرده سوءتفاهم نشود: «عشق و حال همان گیم نت رفتن، پارک رفتن و تفریحات سالم دانشآموزان و خلاصه جوان جماعت است.» رضا میگفت: «تازه وقتی میخواهی بروی عشق و حال پول ته جیبت نمیماند...» نادر که معقولتر از بقیه است، میگوید: «حالا مگر چند وقت است گران شده است.» همه میخندند. از صحبت با جوانهای پرشور و جالب این خط اتوبوس حرفهای زیادی دستگیرم میشود. حرفهایی که شاید ساده و کوچه و بازاری بود اما عمیق بود. با خودم میگویم آیا این گرانی در روند زندگی روزانه این جوانها تاثیرگذار است؟ آیا این گرانی کم شدن پول توجیبی آنها را به همراه دارد؟ آیا این مسئله برای آنها که شاید ماهانه مبلغ کمی پول برای تفریح به حساب جیبشان واریز میشود، مشکلساز نخواهد شد؟ آیا گران شدن بلیت اتوبوس برای قشر جوان و دانشجو یا دانشآموز شهری گران تمام نمیشود؟! و چند آیای مهم دیگر...
«عین خیالمان نیست!؟» این را با علامت تعجب و سوال درشت، مینا میگوید. مینا که هر روز برای رفتن به دانشگاه باید سوار اتوبوس شود، میگوید: «درست است قیمت بلیت اتوبوس با کرایه تاکسی قابل مقایسه نیست ولی حقیقت این است که تو این شهر هر وقت تقی به توقی (!) بخورد و چیزی گران شود روی تمام قیمتها اثر میگذارد.» مینا در رشته معماری درس میخواند. او ادامه میدهد: «این نیست که ما خانمها چون پولمان را از پدرمان میگیریم عین خیالمان هم نباشد. همین دیروز کلاسم دیر شده بود با تاکسی رفتم. وقتی میخواستم کرایه همیشگی را به راننده تاکسی بدهم (500 تومان) برگشت به من گفت 600 تومان! وقتی پرسیدم چرا؟ هزار و یک دلیل آورد که خندهدارترین و جالبترینش به نظر من این بود که گفت اتوبوس گران شده، تاکسی نمیخواهید گران شود؟!» مینا سعی میکند حرف هایش را جمع و جور کند و خیلی جمعبندی شده این تحلیل را از گرانی بلیت اتوبوس ارائه دهد: «اگر برای این گرانی شورای شهر و سازمان اتوبوسرانی یا نمیدانم هر جایی که این قانون را مصوب کرده است، ضوابطی باشد ایراد ندارد. یعنی حداقل حالا که کرایههای اتوبوس بالا رفته است، کیفیت آنها هم بهتر شود. رانندهها بهتر شوند. خطها سر وقت بیایند...» از مینا جدا میشویم و میرویم سراغ فاطمه. او دانش آموز رشته ریاضی است. فاطمه در مورد گرانی بلیت اتوبوس معتقد است: «خب الان نصف پول توجیبی ماهانهام را باید برای کرایه بگذارم. البته خوشبختانه تابستان در راه است و دیگر نیاز نیست هر روز بروم مدرسه!» فاطمه دوم دبیرستان است. او ادامه می دهد: «شاید برای ما دانش آموزان زیاد فرق نکند بلیت گران شده ولی بابا مامانهایمان باید بیشتر پول تو جیبی به ما بدهند.» فاطمه ته حرفش میخندد و با شیطنت میگوید: «طفلکیها...»!/روزنامه خراسان/