نقش آب در شکل گیری نخستین زیستگاه های انسانی پاسخی است به یک نیاز زیستی . اما وقتی فراتر از یک نیاز، خانه سازی و بنای مجموعه های مسکونی بار فرهنگی می گیرد، معماری پدید می آید و آب در زندگی انسان جایگاه هنری پیدا می کند و از خلاقیت هنرمندان و معماران مایه می گیرد. درک مفهوم آب در معماری همان درک معماری آب است. درک قوانین فیزیکی رفتار آب، احساسات ما در مقابل کنش و واکنش آب و مهمتر از همه نقش و تمثیل و ارتباط آن با زندگی انسان ها است. آب استعاره ای متناقض است و به همراه خاک، آتش و هوا، عناصر چهارگانه تشکیل دهنده جهان هستی به شمار رفته است.
آب یکی از عناصر طبیعی به شمار می رود که ماهیتی تغییر ناپذیر دارد. هرجاکه ظاهر می شود، کاربرد آن باید منعکس کننده برداشت طراحان و سازندگان از طبیعت باشد. دسترسی به منابع آب از دیرباز به عنوان یکی از مهم ترین عوامل موثر در مکان یابی شهری مورد توجه بوده است. بررسی کلی جغرافیایی شهرهای ایران به خوبی وابستگی میان زندگی شهری و دسترسی به منابع آب را نشان می دهد. فلات ایران به دلیل تنوع اقلیمی و چشم انداز محیط طبیعی درهمه جا از منابع آب سطحی مطمئن برخوردار نیست، زیرا همان طور که آب های سطحی زمین، چون دریا و رودخانه و دریاچه در معماری و به وجود آمدن آن نقش دارد، دربسیاری از مناطق که از این منابع سطحی به دورهستند، نیاز مردم از راه منابع زیرزمینی، چون قنات و چاه ها حاصل می شود. .
ساحل رودخانه ها بستر پیدایش و رشد بیشتر فرهنگ های کهن جهان است. در ایران نیز هرجا رودخانه ای جاری بوده، به سرعت و شتاب فرهنگی افزوده است وخود نیز در درون فرهنگ جا باز کرده است. و باید گفت آب در گذشته های بسیار دور باعث به وجود آمدن مراکز حیاتی و روش اقتصادی وشهرنشینی بوده است.
پیش از ظهور اسلام، در ایران، معماری در کنار آب و دردامن طبیعت بدون آنکه آن را مخدوش سازد، حضور خودرا اعلام می کند ونقش آب بیشتر نقش تجردی است. نیایش گاه ها و معابد وآتشکده ها درکنار آب و درنهایت احترام به وجود آب شکل گرفت. گویی آب گذزگاه انسان برای ورود به دنیای دیگر بود. آب نقش معنوی خود را در معماری ایران نشان داد، به گونه ای که گردش آب نمایش تجردی آب درطبیعت است وتمام جوهر وخواص آب به صورت مجرد که ظاهرا جنبه نمایشی پیداکرده و در نیایش آب منظور بوده است.
پس رودخانه ها وچشمه ها و دریاچه ها دارای جایگاه آیینی و اعتقادی بودند. این جایگاه به خودی خود شکل نمی گرفت. ساخت و وجود بنای مکان ها بود که باورها و افسانه ها و آداب و رسومات را متجلی می ساخت. آب هایی که از دهانه سراب های بزرگ از دل کوه و درون غار و ازمیان سنگ وخاک بیرون می زند و روی زمین جاری می شوند، چشمه های کوچک و بزرگی هستند که ازمیان سنگ وصخره می جوشند و درساخت بناهایی که در اطراف آنها ساخته می شود نقش مهمی دارند. و در اینجا می بینیم که دو عامل آب وصخره در امر احداث بناهای بوجود آمده نیز مدخلیت دارند. پس همانطور که آب در ساخت باغ نقش دارد، باغ نیز در به وجود آمدن شهر نقش خود را ایفا می کند. تحولات مربوط به شهرها و رابطه ساختار میان باغ وشهر آن چنان است که می توان از سویی باغ را شهر و شهر را باغ نامید و از سوی دیگر باغ را به مثابه کارگاه طرح اندازی شهز تلقی کرد که نمونه این مطلب را می توان درگفتار <کلاریخد>، سیاح دوره تیموری بیان کرد که رابطه ساختاری میان باغ شهر در آن شهر موقت که درازای سراپرده ها وخرگاه ها وخیمه هارا به روشنی بازسازی کرده است.
نمونه دیگر این باغ شهر را در اصفهان می توان دید و چهارباغ و کو چه هایی که در جهات مختلف آن امتداد داشت و این یکی از اصول طرح اندازی شهری بود.
در ایران باستان، معماری به سوی آب حرکت می کند و درکنار آن آرام می گیرد. ولی در دوره اسلامی آب در معماری حالت کاربردی پیدا می کند و معماران آگاهانه سعی می کنند تا به طبیعت تسلط یافته و آن را به نظم بکشانند و باشناخت قوانین فیزیکی و رفتار آب و درک نقش و تمثیل و ارتباط آن با انسان آب را به درون معماری بکشانند. آب در شکل های هندسی در اکثر بناها متجلی می شود و به نوعی مرکزیت وحدت معماری در آب شکل می گیرد. حرکت پرموج آن در مفاهیم مذهبی و ادبی هنری در فرهنگ ما جاری می شود. به این ترتیب آن چنان در ساخت و ترکیب بناهای ما وارد می شود که عملانمی توان آن را ازشکل ساخته شده جدا دانست. آب در مرکز کوشک ها وباغها و غیره ظاهر می شود. در مناطق کویری، آب کمیاب و زندگی بخش سبب شکل گیری معماری آب انبار ها و پایاب ها و رباط ها و یخچال ها می شود. و به گونه ای دیگر خودرا نشان می دهد.
آب در باغ و کوشک، نهر ها و آب نماها و جویبار و حوض و استخر و فواره ها را به وجود می آورد و هرکلام از اینها نمایانگر تسلط انسان به طبیعت است. تا تمام اینها را درکنار خود به نمایش بگذارد. آب در معماری حوض ها به عنوان سمبل آب راکد استفاده می شود و به اشکال هندسی منظم، عامل تکمیل کننده بنا می شود.
حوض های جلو بناها مکمل معماری شده و مانند آیینه آنها را در خود منعکس می کند. حوض هایی که در معماری مساجد شاهد هستیم نیز غیر از نقش تطهیر، جنبه نمادین پیدا کرده و آب هم نماد زندگی و هم نماد مرگ را به وجود آورده است. و انسان را هم از نظر جسمی پاک می کند و هم از نظر روحی و به طور کلی اینجاست که درک مفهوم آب در معماری همان درک معماری آب است.
نقش آب در معماری ایران باستان
در ایران باستان آب پیامآور روشنایی و پاکی به شمار میرفت و از ارزش زیادیبرخوردار بود. شاید به علت اینکه ایران کشوری کمآب بوده، این مایع حیاتی بین ایشانقدر و منزلتی والا داشته است. آب در نزد ایرانیان نه تنها برای رفع نیازها مورداستفاده قرار میگرفته، بلکه از لحاظ معنوی و روحی نیز تاثیر بسیاری داشته است. آببا قابلیتهای مختلف خود مانند حیات، تازگی، درخشندگی، پاکیزگی، رونق و رواجروشنایی، سکون و آرامش و تحرک، احساسهای متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همین دلیل همواره در مکانهایی که ساخته دست بشر هستند، به صورتهای مختلف برایخود جا باز کرده است.
این مساله در رابطه با مکانهایی مانند پارک یا باغ بیشترچشمگیر است. زیرا عنصر آب به عنوان یکی از زیباترین زمینههای دید و یکی از مواردتکمیلی فضای سبز مورد استفاده قرار میگیرد. البته در این مکانها وجود آب برایپاکیزگی محل و آبیاری درختان و گلها یا استفاده برای سرویسهای بهداشتی، ضروری وپراهمیت است.
در سدههای گذشته ایرانیان باغها را بیشتر در زمینهایشیبدار احداث میکردند و با ایجاد پلکان در مسیر آب، جریان ملایم آب، تند و پر سرو صدا میشد.اصلیترین عاملی که همواره به باغهای ایرانی حیات میبخشید،آب جاری بود که در چهارباغها، جویبارها و جویهای کمشیب و مارپیچی به حرکت درمیآمد و هوای باغ را مطبوع و دلپذیر میساخت. در باغهای تزیینی که به حوضهامیپیوست، جدول ها معمولا با سنگ و آجر ساخته میشد. در کف آبنماها و بیشتر جاهاییکه آب در جریان بود، اغلب تخته سنگی با تراش سفیدرنگ یا با طرحهای مختلف کارمیگذاشتند که به موج آب، جلوه زیبایی دهد.باغهای قدیمی ایران اغلب درمناطق گرم و خشک و کمآب ساخته شدهاند و دلیل احداث آنها در چنین مناطقی، وجودچشمههای طبیعی و یا کاریز است.