لازم به یادآوری است تا جهت روشن شدن مطلب علتهایی را که باعث جرم میشود، از نظر فروید و طرفداران او برشماریم. عواملی که باعث جرم میشود عبارتند از:
1ـ عوامل فردی یا بیولوژیک: شامل جنس، سن، قیافه، زشتی و زیبایی، نوع خون، وضع مزاج، ضعف قدرت، سوابق بیماریهای روانی و عامل ژنتیک و... میباشند.
2ـ عوامل روانی: شامل ترس، بدبینی، خودپسندی، خودخواهی، مهرطلبی غیرعادی، زودرنجی، نفرت، کینه، بیپروایی، قاطعیت، پرخاشگری، کمهوشی، خیالپروری، زودباوری، پرخاشگری، حسادت، ضعف اراده، بیتفاوتی عاطفی، احساس گناه، اضطراب و اختلالات شخصیت و... میباشند.
3ـ عوامل محیطی: شامل وضع آب و هوا، فصول، شب و روز، منطقه جغرافیایی، شهر، قریه، سرما و گرما، رطوبت، خشکسالی و... که تأثیر مستقیم را بالای شخصیت افراد به جا میگذارد و در مرحله بعدی زمینهساز جرم و جنایت میشود، میباشند.
4ـ عوامل اجتماعی: شامل خانواده متلاشی (نابسامان)، ناسازگاری والدین، طلاق، سوء رفتار، کم محبتی، سابقه تبهکاری والدین یا اجداد، فساد تحصیلی، مشکلات تربیتی، نداشتن برنامه صحیح برای گذراندن اوقات فراغت، بیکاری، نوع شغل، تبعیض، فقر فرهنگی و... میباشد که به نحوی بالای شخصیت افراد تأثیر گذاشته و وحدت شخصیت را کمی متزلزل میسازد.
نکته بسیار مهمی که جرمشناس یا قاضی محکمه در شناخت مجرم میتواند در نظر بگیرد، شناخت رفتار، کردار، شخصیت و مشکلات روانی افراد میباشد. خوب است که پیش از وقوع، از جرم جلوگیری شود. فردی که مشکلات روانی دارد و مرتکب اعمال تبهکاری میشود، باید تداوی گردد تا افراد دیگر که در کنار او زندگی میکنند، دچار این مشکل نشوند. روان کاوی یکی از شیوههای درمان است که به تجزیه و تحلیل سلوک و اعمال ناشایسته یک فرد در مراحل و دورههای زندگی او صورت میگیرد. درمان افراد به صورت انفرادی از طریق پرسش نامهها و اصول روان شناسی امکانپذیر است.
خانواده که بنیاد تربیت و شکلگیری شخصیت کودکان میباشد، میتواند زمینه درمان و حمایت کودکان و نوجوانان را به نحو نیکوتری انجام دهد. «خانوادهدرمانی» بهترین راه برای جلوگیری و تداوی مریضان روانی و خصوصاً افرادی که مرتکب جرم و جنایت میشوند، است. فضای عاطفی و تقسیم مسئولیتها به شکل عادلانه میتواند سازگاری مطلوب را به وجود آورده و افراد را به یک آینده مطلوب سوق دهد. پدران که در نخستین روزهای زندگی مسئولیت یک کار بزرگ را به عهده دارند، باید به طور صحیح و با یک دید روان شناختی، تمامی مشکلات روانی را در خانواده تحلیل و بررسی کنند تا فردی سالم و هدفمند را تحویل جامعه دهند.
در جامعه امروزی که روان شناس با تمامی عرصههای علوم، ارتباطی خاص پیدا کرده و دنیای روان شناسی با تمامی امور اجتماع بسیار خوب گره خورده است، روان شناسان در مراکز قانونی و تشخیص جرم و جنایت کار میکنند و میتوانند با روش بهتر، افراد مجرم را شناخته، حتی اصلاح و درمان نمایند.
در تشخیص جرم، تنها قاضی کافی نمیباشد بلکه باید فنون روان شناسی و روان کاوی جرم را به کار بست تا شخصیت مجرم و اختلالات او شناسایی شده و اصلاح و درمان گردد. بنابراین اگر بخواهیم افراد سالم ـ از هر لحاظ ـ داشته باشیم و ارتکاب جرم، جنایت و مشکلات روانی را ریشهکن سازیم، باید خانواده، اجتماع و دولتمردان و خصوصاً قاضیان با یک ساز و کار روان شناختی در برخورد با شخصیت تبهکار اقدام نمایند.
روان شناس میتواند با روند خاص و پرسشنامهها، دوران کودکی و اختلالات روانی و شخصیتی فرد را دریافت نموده و او را در جامعه به نحوی بهتر سازگار نماید. روان شناسانی که در عرصه مطالعه جرم و شناخت دقیقتر آن پدیده کار میکنند، از تمام مصارف و تجارب انسانی بدون هیچگونه تعصبی در راه خیر و صلاح بشریت توشه برمیگیرد و با متانت، آرامش، خلوص، صفا و پاکدامنی برای پیوند قلوب انسانها گام برمیدارند.